بخش دوم از گفتگوی محمد قرایی با جوانان ایران در مورد قیام و تبریک بخاطر استمرار تا پیروزی
جوانان ایران شعار دادند تا انقلاب نکردیم به خونه بر نگردیم.
من هم با درود به اونها این شعر رو نوشتم:
برنمی گردم به خانه!
بر نمی گردم به دوران پر از ننگ ستمکار زمانه
می روم تا لحظة پیروزی و لبخندهای شادمانه
بر نمی گردم به حس شهر ساکت، شهر زخمی
برنمی گردم به پشت بغض خود،
در دیدن رفتارهای ظالمانه
بغض من فریاد پرخشمی شده
و میرود تا ننگ را از چهرة شهرم بشوید جاودانه
بر نمی گردم به خانه
می روم تا جشن و شادی
تا ترانه
آی ایران!
می روم تا رویش فوج جوانه
بر درخت خشک دشتت
می روم با شور عزمی عاشقانه
بر نمیگردم به خانه
م. شوق
5 مهر1401