این مجموعه، تجربههای دوباره است در نوشتن اشعار موزون.
هر چند مثل همیشه تصمیم نگرفتم چگونه بنویسم. ناگهان پس از سالها، و یقینا
تحت تأثیر برخی اشعار زیبایی که از سرآمدان شعر موزون معاصر خواندم،
ناگهان شعرها اینگونه شد و تا مدتها ادامه یافت.
7
ازینکه...
ازینکه ذهن کوچه رگ به رگ شد
ازین که موش گربه بعد سگ شد
ازینکه نان نبود و مرد چاقی
که کمترین غذاش بیگ مگ شد
ازینکه عرض جاده یک قَدم بود
ازین که در مسیر امید کم بود
صنوبران کنار اره بودند
و جنگلی که شاخههاش خم بود
زمان چقدر سخت و کند میرفت
و بُره از هراس تند میرفت
جهان همیشه بی ِ خـیال ما بود
صدای گرگ تا لُوموند میرفت
ازینکه هٍی کنار گود مـاندن
ُ غرور را به ســـینه خود کـشاندن
ادامه در کتاب خواب زدگی
کتاب شعر خواب زدگی از احسان رحمانی