داستان علامت پرسش در فضا
از محمدقرائی. شهریور ۱۴۰۲
صدسال بعد از امسال که ۱۴۰۲ هجری و ۲۰۲۳ میلادی است و آینه‌ی جیمزوب یک علامت پرسش را در بیکرانه‌ی هستی نشان داده، یک آینه‌ی بسابزرگتر از جیمزوب راز این علامت را پیدا می‌کند. 

سازمان فضایی کل کره‌ی زمین که از اتحاد دانشمندان کل زمین تشکیل می‌شود اعلام می‌کند که آن علامت پرسش در حقیقت تجمع اعتراضی چند کهکشان است که با گرد هم‌آمدن به شکل نشانه‌ی پرسش خواسته اند اعتراض خود را به پروردگار کائنات برسانند؛ اما دانشمندان فضایی ما هنوز نتوانسته‌اند به فحوای این اعتراض پی ببرند. 

باز هم صدسال دیگر پس از این کشف راز، یک آینه‌ی بزرگتر که از سازمان فضایی نصب شده در سطح ماه و مریخ، موشکهای خود را به میانه‌ی کهکشانها پرتاب می‌کند گزارش می‌کند که صدها سال نوری آنسوی علامت پرسش را رصد کرده و به کلمه‌ی «است» رسیده است؛ و چون است برابر  is و esta و est  ، و ظاهرا یک فعل است پس این کلمه پایان باید آخرین کلمه‌ی جمله‌ای باشد که به آن علامت پرسش پایان یافته. 

بعد چون سرعت تکامل علم فضایی سرسام‌آور می‌شود، پنجاه سال دیگر واژه‌ی دیگری در آنسوی «است» پیدا می‌شود که شامل حروف بیشتری است که واژة injustice یعنی بی‌عدالتی را می‌سازند. 

دردسرتان ندهم! پنجاه سال به پنجاه سال  و بعد حتی سریعتر، اکتشافات پیشرفت می‌کند و واژه‌های دیگری از آن جمله‌ی فرضی کشف می‌شوند و دانشمندان به جمله‌ی پرسشی تقریبا کاملی در پس آن علامت پرسش می‌رسند که تماما با تشکل کهکشان‌ها به دور هم در افلاک نقش بسته. جمله این است: چرا بین همه‌ی ستارگان، زمین پر از بی‌عدالتی برای حیات و ادامه تکامل عالم انتخاب شده است؟ 

در اینجا پای فیلسوفان به میان کشیده می‌شود چون دانشمندان می‌گویند ما تا به چشم خود چیزی نبینیم اعلام نمی‌کنیم. این است که فیلسوفان به میدان می‌آیند و نظرات بسیاری ابراز می‌شود و بحث‌های بسیاری در میان بشریت که خیلی‌هایشان در فلسفه دخالت می‌کنند در می‌گیرد که خورشیدها و ستارگان کهکشان‌های هستی اعتراض دارند که چرا همه‌شان از اقبال پیدایش حیات بر سطح خودشان محروم شده‌اند و همه‌شان مشتی سنگ و خاک و آتشند؟ و چرا در این میانه زمین انتخاب شده که در برابر ما پشیزی بیشتر نیست و تازه!... بر سطح آن بیش از هر چیز خون ریخته شده است.

از اینجا دیگر همه‌ی اکتشافات متوقف می‌شود. چون دانشمندان در اعماق سیاه‌چاله‌های هستی نمی‌توانند پاسخی پیدا کنند که مثلا پاسخ خداوند به آن پرسش باشد. همه‌ی بحث‌ها به نقطة کوری می‌رسد. بنابراین فیلسوفان که پایه‌ی مباحث خود را بر علوم و دانش‌ها می‌گذارند از اظهار نظر دست می‌کشند و می‌گویند شاید شاعران بتوانند حدسی بزنند که پاسخ خداوند چه بوده است. 

آنگاه به‌رغم آن که در زمین اغلب مردم شاعران را قبول ندارند اما از آنجا که اقرار می‌کنند که بیش از همه‌شان شاعران به آسمان و ستارگان نگاه می‌کنند، چشم به دهان شاعران می‌دوزند. سمیناری از شاعران زمین تشکیل می‌شود و آنها پس از تخیلات حکیمانه‌ی بسیار اعلام می‌کنند که شاید خداوند تبارک و تعالی در ابتدا قصد داشته اند حیات را در سیارات  و کهکشانهای دیگر هم بیافرینند اما وقتی ملاحظه کرده‌اند که از روز نخست(قتل هابیل توسط هابیل) خون‌های بسیاری توسط خود انسان بر زمین ریخته شده و هم‌چنان در قتل‌عام‌های بزرگتر و بزرگتر ریخته می‌شده است و انسان‌ها همواره مسیح‌ها و عدالت‌جویان خود را شکنجه کرده و در کربلاهای زمین خون همه‌شان را ریخته‌اند، حضرت باری‌تعالی تصمیم گرفته‌اند از پیدایش حیات در سیارات دیگر جلوگیری کنند تا این خونریزی‌ها و خیانت‌ها و خنجرکشی‌ها و دارها در همان زمین محدود بماند و به نقاط دیگر جهان گسترش پیدا نکند؛ تا روزی که جریان عدالت‌خواهان در زمین بر خونریزان زمین پیروز شود و حیات انسانی واقعی در زمین شکوفه بزند و اثری از خون انسان نماند تا آنگاه بتوان الگوی رشد حیات و تکامل انسانی را در جاهای دیگری از هستی تکرار کرد و گسترش داد. 

 

 
مهر 25, 1403

قصه‌ی دموکراسی در اعماق خاک

in داستان

by Aftab_Showgh

دانلود قصه‌ی دموکراسی در اعماق خاک
مهر 21, 1403

داستان نوشتن مقاله

in داستان

by Aftab_Showgh

داستان «نوشتن مقاله» اول می‌خواست یک مقالهٔ سیاسی بنویسد. مدتی بود که مقاله ننوشته بود.«ای…
دی 20, 1402

داستان (فقط چند تا از همین آدمها)

in داستان

by Aftab_Showgh

کل این کتاب یک دیباچه است. یک دیباچه بر هزاران زندگی شگفت. بنابراین هیچ توضیح…
شهریور 09, 1402

داستان علامت پرسش در فضا

in داستان

by Aftab_Showgh

داستان علامت پرسش در فضااز محمدقرائی. شهریور ۱۴۰۲صدسال بعد از امسال که ۱۴۰۲ هجری و…
مرداد 25, 1402

نامه‌ی آقا معلم داستانی از محمد قرایی

in داستان

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/jqnXsKz4GeE
ارديبهشت 31, 1402

قصه ی ادای دین از الف فریاد

in داستان

by Aftab_Showgh

دانلود قصه ی ادای دین
ارديبهشت 27, 1402

داستان دایی حجت نوشته: الف فریاد

in داستان

by Aftab_Showgh

دانلود داستان دایی حجت نوشته: الف فریاد
مرداد 29, 1401

داستان پاپری مراسم. در سالگرد کودتای 28 مرداد

in داستان

by Aftab_Showgh

پاپری مراسم با یادی از روز کودتای 28 مرداد1332 اولین بار که آزادم کردند اصلاً…
تیر 11, 1401

قصه‌ی سال بی«ساره»

in داستان

by Aftab_Showgh

سال بی «ساره» نوشته‌ی حجت عزیزی «ساره» را از قبیله رانده بودند،‌ یا شاید هم…
ارديبهشت 27, 1401

داستان قالیچه

in داستان

by Aftab_Showgh

قالیچهقصه از محمد قرایی ۲۷ تیر۱۴۰۰زمانی را به یاد می‌آورد که درست مانند قالیچة سلیمان…
ارديبهشت 01, 1401

داستان عشق و دیوانگی . نویسنده ناشناس

in داستان

by Aftab_Showgh

داستان عشق و دیوانگی نویسنده: گمنام در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به…
اسفند 05, 1400

داستان نامه‌ی آقا معلم

in داستان

by Aftab_Showgh

«نامه‌ی آقا معلم»داستان از محمد قراییمدتی بود که زنگ خورده بود و بچه ها به…