من #عشق را می دزدم از هر کوی و کانال
تو هشتگ چی هستی ای اهل دل و حال
من شعرـ دزدم! حس خوبی می شناسی؟
تو درد عشقی داری یا حسی سیاسی؟
عشقی که فیلتر گشته درایران در بند
در جان ملت می دود آوند آوند
آن ها که مردمکش شدند آن دینفروشان
قاطی شده خون همه با آبروشان
یک دوره باید مرد تا مردم نمیرند
از خون شعرت باید اینک گر بگیرند
فعلا لب و دندان و گیسو را رها کن...
مانند غزه،ـ یک غزل در وصف ما کن
بگذار آزادی بیاید نان بیاید
بگذار آرامش پس از طوفان بیاید
بعدا، من و تو باز از شادی و مردم
از «توی یخچال شیر»، یا از «بوی گندم»
از گرمی دست پدر بر موی فرزند
از بوسه ی مامان به گونه ی ناز دلبند
یک مثنوی من، سه کتاب مثنوی تو
تو مولوی شو من فروغ و منزوی تو
اما کنون خون آمده لای کتابم
خشم آمده در شعر من گشته خشابم
پس عشق را می دزدم از اتساین @فریاد
تو هشتگ چی هستی ای در زیر #بیداد؟
م. شوق