فروردين 30, 1403

رمان خانه نویسنده و خواننده هایش نوشته محمد قرایی قسمت چهل و هفتم، چهل و…

https://www.youtube.com/watch?v=iWrDjPUHbPUرمان خانه نویسنده و خواننده هایش نوشته محمد قرایی قسمت چهل و هفتمhttps://www.youtube.com/watch?v=p1rULaI9F0kرمان خانه نویسنده…

   

«عجب جنگي در اين چل سال…»
نه! اين آتش از آنها نيست كز ما بازگيريدش
نه اين اخگر از آنها نيست كان را بفسرانيدش
تب عدل است و شوق جنبش است و عشق آزادي
هر آن كس چشم ديدن داشت در اين ديده ها ديدش
چهل سال است می رزمد درین پیکار جانانه
سرپا ايستاده ست و نمي شايد خمانيدش
نگاهش بارها در چشم بی جان بي تلألؤ شد
ولي آن شعله را از ديده، كي؟ شايد برانيدش
كنون با هر چه خونريز و به دهها طرح قتل عام
به هر گوشه، بتازيد و بجوييد و بيابيدش
مگر از عمق زندانها نيامد قلب تهران شد؟
حنيف تيرباران را نديدي بيشماران شد؟
سه قطره خون حق بود و چكيد آن صبح خردادی
نماد عزم همواره، به چشم رهسپاران شد
نكُشتي سيزده ساله مگر مصباح خردش را
نديدي سي هزارش را كه نسل سربداران شد؟
نباريدي هزاران موشك  اسكاد بر فرقش؟
نديدي باز برجا ماند و قلب شب شكاران شد؟
نبردي نابرابر بود در چل سال پشت سر
تو بر خاكي كه از او بود، او آواره بر هر در
عجب جنگي؟ در اين چل سال من ديدم درين سنگر
عجب رزمي عليه تو، تواي دجال غارتگر
تو بركِشتي و او بر موج نا آرام و پرگرداب
تو بر دژهاي مستحكم، و او در دشت بي  سنگر
عجب جنگي در اين چل سال ديدم من درآن تنگه
تو در دستت هزاران تيغ و او بر پشت خود خنجر
تو با اف 4 و با اف 5 با شليك از آن اوج
و او مجروح و غلطان در دل صحرا چو گل پرپر
تو دستت پشت آن درها به كار خدعه با تاراج
و او در خانة بگشوده در، بي خيل و بي لشكر
شبيخون ميزدي از هر طرف براو به ناگاهان
و او با شعله هاي آتش از هر دام مي زد پر
چه جانهايي كه در آتش، نداهايي چنان آرش
سر بازارهاي اين جهان، گشتند خاكستر
عجب جنگي كه من ديدم به هر سويي كه چرخيدم
تو را ديدم چه مستأصل، و او را پاي كوبانتر
تو با همدستي آن نابكاران سياست باز
و او با صدق و با اسناد و با قانون و با دفتر
تو كوشيدي كه بنيادش بپاشاني فرو ريزي
تو باطل بودي و با حق، بنايت شد كه بستيزي
تو بستي راه آب و نان به روي اشرف محصور
كه با تير و تبر در وي هراس و يأس انگيزي
و ليكن پيش روي تو، هزاران اشرف استادند
چه رزم بي نظيري بود، چه عشق غيرت انگيزي
كنون اين صحنه‌اي ديگر از آن پيكار در اينجاست
ز من بشنو همان بهتر كه كه از ميدان تو بگريزي
نگاه اين يلان و اين شکوه و دست خالي شان
برانگيزانده شوري را به هر تهران و تبريزي
به هر آتشكده فرزند ايران شورشی گشته
ازين اخگر گرفته عزم، چه برق و  تيغة تيزي
سخن كوتاه مي سازم، لزومي نيست من گويم
ز هر کوی و کران هر سال بشنو موج برخيزي
تب عدل است و شوق جنبش است و عشق آزادي
هلا دژخيم! آن بهتر كزين ميدان تو بگريزي
م. شوق

بهمن 18, 1402

نظرت چیست؟ زنان حاکم ایران باشند!

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/TseaI1WyXws نظرت چیست؟ زنان حاکم ایران باشند! مدتی جایگزین همه مردان باشند به خدا طرح…
آبان 13, 1402

نامه‌ای به آرمیتا

in شعر

by Aftab_Showgh

https://www.youtube.com/watch?v=EC-tHch6gq8نامه‌ای به آرمیتااز پا می‌اندازد مرا این حجم غم، این حجم غماین کوه درد این…
آبان 06, 1402

نامه به آرمیتا

in شعر

by Aftab_Showgh

نامه‌ای به آرمیتا از پا می‌اندازد مرا این حجم غم، این حجم غم این کوه…
مهر 19, 1402

سرود رهایی ایران

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/9p8AjxrUQHcرهایی ایرانسرزمینی که مرز پرگهر است در کف و کامِ دشمن بشر است. خیز و…
شهریور 10, 1402

من مغزشویی شده‌ام!!؟

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/R3AeXTTP2vk
تیر 18, 1402

این است قامتم. شعری در مورد گردهمایی پشتیبانان مقاومت ایران در پاریس ۱۰تیر۱۴۰۲

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/1I3cmi2MH5U این است قامتماین است قامتماینک قیامتماین فوج بیشماراین موج افتخاربر من مبند چشممن قدرت…
تیر 06, 1402

به یاد فرمانده افشین. شعرخوانی محمد قرایی

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/lIs-oTL5PJcافشین برای علی مستشاری بگذار کوهنوردان از زیرسایه ات گذر کنند و پایداری بیاموزند ای…
خرداد 25, 1402

شعری برای یوسف کودکی از بلوچستان

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/D7nXTw1gQSYدوسه روزیست که غمگینم ازین صحنه‌ی تلخغیر افسوس نمی چینم ازین صحنه‌ی تلخغم این کودک…
خرداد 18, 1402

من #عشق را می دزدم

in شعر

by Aftab_Showgh

من #عشق را می دزدم از هر کوی و کانالتو هشتگ چی هستی ای اهل…
خرداد 18, 1402

چگونه دوست ندارم من این دیاران را

in شعر

by Aftab_Showgh

چگونه دوست ندارم من این دیاران راکه هر شقایقش آیینه‌ای‌ست یاران راتمام هستی من در…
ارديبهشت 27, 1402

جه خبر؟ شعری از میرزا علی اکبر صابر

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/lYYr8fdV-zs
ارديبهشت 23, 1402

کارمان را بکنیم

in شعر

by Aftab_Showgh

کارمان را بکنیممن پیامم این استکارمان را بکنیمجانمان را بکنیمسعی‌مان را هر روز بالاتر ببریم…