«خمینی»
شیطان سبز آمد
در سرزمین ما
شیطان که سرخ بود،
به رنگ دوزخ بود،
اینبار سبز آمد
و اژدها
که همیشه،
از قعر چاه میآمد
در قاب ماه آمد
هرگام او
فرود فاجعهای بود
و پلکان معصیت
یک به یک
در پشت سر نهاده شد
مهمانی گراز
بر سفرة کبوتران.
هر گام او
وقوع سانحهیی بود
با طبلهای ابر مرگ
آمد،
و جنگ
نعمت شد
و مدرسه زندان
فحشا
چون سیل در خیابان
و اعتیاد
اسباب بازی فرزندان
من از شرح دختران فراری
در میگذرم.
آغوش گرم خانواده
کنج خیابان است.
دریغ که ما
تنها
با قصة قدیمی گرگ
در پوستین شبان
آشنا شده بودیم
اما
این بار گرگ،
شیطان سرخ بود
با شنلی سبز.
م. شوق