کیان و برنو و عشقش
کیان و برنو و عشقش
برای اسب کیان نامه ای نوشتم من
سوار خوب تو در خاک و خون کشیده شده؟
ولی هزار کیان در هزار جای وطن
به سوی خانه ی دشمن روانه، دیده شده
به هر کرانه، کیان ها سوار اسب شدند
و از هزار کران شیهه ات شنیده شده
برای اسب کیان نامه ای نوشتم من
سوار خوب تو در خاک و خون کشیده شده؟
کیان نمرده و از تیر برنوش امروز
ببین که سینه ی جلاد ها دریده شده
کیان نشسته به پشتت هنوز می تازد
و پشت دشمنش از غرشت خمیده شده
اگر تپید به خون پس چرا به هر شهری
دو صد کیان خروشنده آفریده شده
نگو تپیده به خون! باورش نخواهم کرد
کیان و برنو و عشقش چو یک عقیده شده
م. شوق27 آبان 1401
- توضیحات