فروردين 30, 1403

رمان خانه نویسنده و خواننده هایش نوشته محمد قرایی قسمت چهل و هفتم، چهل و…

https://www.youtube.com/watch?v=iWrDjPUHbPUرمان خانه نویسنده و خواننده هایش نوشته محمد قرایی قسمت چهل و هفتمhttps://www.youtube.com/watch?v=p1rULaI9F0kرمان خانه نویسنده…
من جا نمی‌افتم در کیهان نومن جا نمی‌افتم در کیهان نو
سروده‌ی منتشر نشده از اسماعیل خویی
نه!
نع!
من جا نمی‌افتم در کیهان نو:
خرگوشِ اضطراب و شتاب‌اش را
                                              گو پیش رو!
دیری‌ست کاین حقیقت را می‌دانم:
من سنگ‌پشت کُند راندن‌ام و واپس ماندن؛
و این، همین، می‌مانم.
کیهان یکی‌ست و من هم،
البتّه، از همین کیهان‌ام:
امّا
از چندمین هزاره‌ی پیش از این‌اش؛
و ساخت‌مایه دارم و رفتار و بافتار
از آن، همان، عناصرِ پیشین‌اش:
خاک‌ام: لگدپذیر و شکیب‌آور،
در رهگذارِ باختر و خاور،
سرگرمِ کاشتن
بی‌فرصتی
از شبروان تاراج
در کار و بارِ غربیِ انباشتن.
این است
که، در کویرِ گرسنگی،
بادم: هماره پویان،
جویان،
زآغازِ فصلِ دیگری از سر به هیچ‌زارِ بیابان گذاشتن
تا
پایان فصلِ دیگری از جز هیچ،
                             باز هم چیزی جز هیچ، 
در کف نداشتن.
و، تازه، تشنگی هم هست
کانگار، عارفانه، خود آن را می‌جسته‌ام؛
واکنون که، در تموزِ عطش
                             تا هماره‌اش
آورده‌ام به‌دست،
آب‌ام: که بر خود از خود می‌جوشم
در چشمه‌های روشن‌ام
                         از بالا و پست.*
 آب ام،که، در تموزِ درون سوزِ خویش
خود را به ناگزیر می‌نوشم.
وین‌گونه است
کاین فصلِ پرملال می‌انجامد
به فصلِ خشم،که،
                    در من            
با انفجارِ ناچارش می‌آغازد؛
و هر چه‌ها که هست از من و در من می‌سوزد
و می‌گدازد.
و، در روند سوختنی روی به بی‌سوزشی،
یا سوزشی به سردیِ یخ‌وارِ زمهریر،
و در فروغِ یخ‌زده ی شعله‌های خودافزای خویش
به روشنی می‌یابم
که خاک و باد و آب در من هیچ‌یک بی‌سوزش نیست؛
و هیچ یک، در رفتار،
چیزی جز آتش نیست؛
و آشکارا می‌بینم
من آتش‌ام:
یک شعله‌زارِ یخبندان،
امّا
با شعله‌های خندان:
که، زیرِ دست و پاشان،
خاکسترم به خاک بدل می‌شود،
یخ‌های من به آب؛
و آب و باد هم در آتشِ من حل می‌شود.
و هیچ می‌شوم،
در آرزوی زایش ققنوس:
تا باز
در هیچه‌ی درون دگر آیم؛
تا باز
از هیچه درون به‌درآیم؛
تا باز هم ببینم
من جا نمی‌افتم در کیهان نو:
کیهان گسترنده،
با کارمایه‌های ذره و پرتو:
خرگوشِ اضطراب و شتاب‌اش
در خویش پیشرو.
و باز هم بیابم
خود را هنوز نیز همان سنگ‌پشت
که، در گذشته‌های بسی دور،
من، در قمارِ جدیِ هم‌پای او دویدن،
در خود،
        به خودبینی،
از خویش ساخته بودم:
آری،
یک سنگ پشت رام‌آرام،
با خوی کُند راندن
و، ناگزیر، واپس ماندن.
وز این همه‌ست،
                       باری،
کاین بار نیز،
پیشانه،خوب می‌دانم
که من همین می‌مانم:
و، در همین ماندن،
                 در برابرِ او،
می‌بازم این قمارِ دویدن به سوی کُجا را:
که، پیش از این نیز،
                   در این بازیِ جدی ،          
                                            به او،      
از پیش، باخته بودم.
پنجم آبان۱۳۹۶
بیدرکجای لندن
* مولوی یاد باد.
بهمن 18, 1402

نظرت چیست؟ زنان حاکم ایران باشند!

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/TseaI1WyXws نظرت چیست؟ زنان حاکم ایران باشند! مدتی جایگزین همه مردان باشند به خدا طرح…
آبان 13, 1402

نامه‌ای به آرمیتا

in شعر

by Aftab_Showgh

https://www.youtube.com/watch?v=EC-tHch6gq8نامه‌ای به آرمیتااز پا می‌اندازد مرا این حجم غم، این حجم غماین کوه درد این…
آبان 06, 1402

نامه به آرمیتا

in شعر

by Aftab_Showgh

نامه‌ای به آرمیتا از پا می‌اندازد مرا این حجم غم، این حجم غم این کوه…
مهر 19, 1402

سرود رهایی ایران

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/9p8AjxrUQHcرهایی ایرانسرزمینی که مرز پرگهر است در کف و کامِ دشمن بشر است. خیز و…
شهریور 10, 1402

من مغزشویی شده‌ام!!؟

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/R3AeXTTP2vk
تیر 18, 1402

این است قامتم. شعری در مورد گردهمایی پشتیبانان مقاومت ایران در پاریس ۱۰تیر۱۴۰۲

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/1I3cmi2MH5U این است قامتماین است قامتماینک قیامتماین فوج بیشماراین موج افتخاربر من مبند چشممن قدرت…
تیر 06, 1402

به یاد فرمانده افشین. شعرخوانی محمد قرایی

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/lIs-oTL5PJcافشین برای علی مستشاری بگذار کوهنوردان از زیرسایه ات گذر کنند و پایداری بیاموزند ای…
خرداد 25, 1402

شعری برای یوسف کودکی از بلوچستان

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/D7nXTw1gQSYدوسه روزیست که غمگینم ازین صحنه‌ی تلخغیر افسوس نمی چینم ازین صحنه‌ی تلخغم این کودک…
خرداد 18, 1402

من #عشق را می دزدم

in شعر

by Aftab_Showgh

من #عشق را می دزدم از هر کوی و کانالتو هشتگ چی هستی ای اهل…
خرداد 18, 1402

چگونه دوست ندارم من این دیاران را

in شعر

by Aftab_Showgh

چگونه دوست ندارم من این دیاران راکه هر شقایقش آیینه‌ای‌ست یاران راتمام هستی من در…
ارديبهشت 27, 1402

جه خبر؟ شعری از میرزا علی اکبر صابر

in شعر

by Aftab_Showgh

https://youtu.be/lYYr8fdV-zs
ارديبهشت 23, 1402

کارمان را بکنیم

in شعر

by Aftab_Showgh

کارمان را بکنیممن پیامم این استکارمان را بکنیمجانمان را بکنیمسعی‌مان را هر روز بالاتر ببریم…