***
معرفی کتاب
«انسان كه تا به اين حد از ديد زمانه و جهان كوچك شمرده ميشود، با اينكه ميداند همه چيز به فراموشي سپردهميشود، باز زندگي خود را جدي ميگيرد. احساسات و عشقها، آرزوها و آرمانهاي خود را جدي ميگيرد؛ به آن اندازه كه همهٌ زندگي خود را فداي آرزوهايش ميكند. آرزوهايي كه در آينده تحقق مييابند. همان آيندهاي كه گذشته را بجاي ستايش، با ابزار فراموشي تحقير ميكند. بله! انسانها بدون چشمداشت اين كار را ميكنند و بهناگاه همهٌ آيندهٌ خود را، همهٌ آنچه را كه سالها ميتوانند داشته باشند و زندگي خود را با آن تشكيل بدهند، ترك ميكنند، و مثل باد بيارزش از آن ميگذرند. پس اين بزرگي انسان و فرهيختگي او بيگمان بايد در پهنهٌ جهان، جايي و حافظهيي داشته باشد. اما حتي اگر هيچ حافظهيي هم نباشد باز، زيبايي و فرزانگي انسانها به حدي پرشكوه است كه بهخاطر ستودن آن، بايد به زمان فراموشيآور تا ابد بياعتنا ماند. و دربرابر عظمت روح انسان تعظيم نمود.»
از رمان خانه ی نویسنده و خواننده هایش
م. شوق