
زنانه فکر میکنم
زنانه فکر میکنم! بس است مرد بودنام!
نبوده چیز جالبی شریک درد بودنام
زیر سئوال بود آن فکر نبرد بودنام
برای نصف زندگی بگو چه کرد: بودنام
بغیر خویش ـ خواستن بغیر فرد بودن ام
همیشه بْرد خواستم به تخته نرد بودن ام
نگاه کن کنون به من به چشم خود گشودنام
بدم می آید از خودم ز خویش را ستودنام
از این همه ندیدن و برای خود سرودنام
ببین چه زشت بوده این جهان مرد بودنام
شبانه روز هر چه را به خویش خود فزودنام
بس است کور خواب خود به حرص خود غنودنام
اگر که آدمم کنون دو نیمه از مرد و زنام
زنانه فکر میکنم بس بس است مرد بودنام
م. شوق

